یه خسته نباشید به کدبانو ها!

بعد یه عصر عالی که خیلی ام تو مهمونی بهت خوش گذشته و خوشحالی

میای خونه

کمردرد یهو عین درد زایمان چند دیقه یبار میاد سراغت

بعد

خواهرت به مامان میگه بالا چشش ابروئه و تو بغض میکنی

با یارت حرف میزنی بغض میکنی

دیگه ته شب که مامان بهت یه شب بخیر میگه گریه میکنی

=))) و این است قدرت هورمون!

پی.اس:از چرب شدنِ الکیِ موها دوساعت بعد حموم نگم براتون-_-

با اینهمه بادی که میاد و خبر از برفِ فردا پسفردا میده

حسِ عیدو دارم،انگار که الان آخرای اسفنده و همه تو بدو بدوی عیدن=)

ولی خب،بجاش دانشگاه داره دوباره شروع میشه و بازم باید شیش صبح پاشم،عیبی نداره،این ترمو دوست دارم=)

دو روز دیگه تا اکران پی.اس آی لاو یو مونده*_*

پی.اس:ادامه ی tabilb عه

پی.اس۲:دلم برا بهار خانوم تنگ شده،این سرما جانسوزه:(

دوست داشتم خلخال میبودم تجربه ی مدفون شدن خونه زیر برفو داشتم

اما همینجام عالیه،یه عااالمه برف اومده و درسته هوا بسی شخته و سرده(منفی هیژدهم رفت دیشب)اما عااالیه*_*